[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]

امید بیکران


راضی باش به رضای خدا

امام اگر بگذارد، حرف های خواهر با او تمامی ندارد. سر خواهر را بر سینه می فشارد و داروی تلخ صبر را جرعه جرعه در کامش می ریزد:

خواهرم! روشنی چشمم! گرمی دلم!

مبادا بی تابی کنی!

مبادا روی بخراشی!

مبادا گریبان چاک کنی!

استوار صبر از استقامت توست؛

حلم در کلاس تو درس می خواند؛

بردباری در محضر تو تلمّذ می کند؛

شکیبایی در دست های تو پرورش می یابد؛

تسلیم و رضا دو کودکند که از دامان تو زاده می شوند و جهان پس از تو را سرمشق تعبّد می دهند؛ راضی باش به رضای خدا که بی رضای تو این کار، ممکن نمی شود.

آری!!

راضی باش به رضای خدا که بی رضای

او هیچ کاری ممکن نمی شود.



زهرا حلیمی ::: پنج شنبه 89/9/25::: ساعت 11:10 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :18168
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
زهرا حلیمی
زیباترین! چقدر غریبی میان ما! آخر چرا؟ انگاز خفته‏ایم! انگار مرده‏ایم! انگار رفته‏ای به بیابان بی کسی! گویی نشان نمانده از آن خیمه‏گاه نور! شاید گسسته‏ای!... نه! نه! ما تو را ز شهر تبعید کرده‏ایم! ما دلبریده مردم از عشق نا امید! ما مردم پلید! آه ای فرید! دل‏بسته‏ای چرا به شفق! مهربان رفیق! اشکم به پای تو، از جان دردمند بگویم برای تو! خورشید سبز پوش! دلگیر و خسته‏‏ای؟! مظلوم من! نام تو مرده است! تنهایی تو را این روزها غروب هم از یاد برده است... .
 
 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<