« یا لثارات الحسین» این است شعار مهدی یاوران.
یاران! شتاب کنید! قافله ای در راه است؛ قافله عشق در سفر تاریخ... و تو، ای آن که در سال 61 هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بودی و اکنون در این دوران جاهلیت ثانی، پای به سیاره ی زمین نهاده ای، نومید شو! که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود هجرت کنی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله عشق برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت برسی!
... اکنون هنگام آن است که در قافله امام، صف اصحاب عاشورایی از فرصت طلبان و باد گرایان جدا شود. اینک اصحاب عاشورایی امام عشق... در کوی دوست منزل گرفته اند. این باد نیست که بر آنان می وزد، بلکه آنها هستند که بر باد می وزند، آنها از اختیار خویش گذشته اند تا جز آنچه او می فرماید، اراده ای نکنند... آه از آن هنگام که عالم خلقت یکسره بر انتقام خون به ناحق ریخته ی حسین(ع) قیام کند و ندا بر آورد: کجایند منتقمان خون حسین؟!
هنوزم انتظار و انتظار است
هنوزم دل به سینه بی قرار است
هنوزم خواب می بینم به شبها
همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که آید جمعه روزی
و این پایان خوب انتظار است
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار
من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند
ای بهار باور من!
آفتاب مهربانی!
سایه ی تو بر سر من!
ای که در پای تو پیچیده ساقه ی نیلوفر من!
با تو هستم ای پناه خستگی ها!
در هوایت دل گسستم از همه دلبستگی ها!
...ای بهار باور من!
ای بهشت دیگر من!
بی تو بی تابم! بی تو بی بالم!
...برگ پاییزم! بی تو می ریزم!
نو بهارم کن!
ای بهار باور من!
ای بهشت دیگر من!
خدایا! من خسته ام نمی توانم نیمه شب یازده رکعت نماز بخوانم.
بنده ی من! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
خدایا! خسته ام، برایم مشکل است.
ای ماه رمضان:اگر تو همه ساله نیایی، ما در پرده هایی از غبار و غفلتی سترگ، برای همیشه از یاد ابدیت خواهیم رفت و بیا و ما را به کوهپایه های ملکوت بران، ببین چگونه سیلاب گناه سیل بند تقوایمان را شکسته است. مهربانترین ماه خدا برای بندگان عاشق مناجات و خلوت گزیدن با حضرت معبود، عطر تسبیح و دعا و نماز از جانماز وجودمان بال خواهد گشود، کلام حضرت حق یعنی قرآن بهار گونه بر لحظه های زندگی ما به تبسمی شیرین خواهد نشست و بهار قرآن زیباتر از هر بهار دنیایی بواسطه نور قرائت قرآن از دشت سینه هایمان سر برخواهد آورد، ماه رمضان یعنی نشستن بر سر سفره ملکوتی، زمزمه ی دعای سحر و نجوی با حضرت حق با نوای دعای ابوحمزه ثمالی، ماه رمضان ماه خداست، و بندگان خاص پروردگار در این ماه با سیلاب اشک بهار سینه ی خود را آبیاری می کنند و با تطهیر جان از پلیدی های دنیا همواره با عطر روح افزای قرائت قرآن به سر سفره ی میهمانی خدای خویش می نشینند. ماه رمضان ماه غرق شدن در دریاهای ربناهای هنگام افطار آن نوای ملکوتی که از حلقوم داود الهی بر می خیزد دل و جان را به ضیافت الهی دعوت می کند.
داریم کم کم به ماه خوب بنده های خدا، ماه پر از رحمت و برکت و مغفرت خدا نزدیک می شیم دیگه فکر می کنم چیزی نمونده باشه تا چشم به هم بزاری می بینی که شد اول رمضون پس تا قبل از اینکه چشماتو روی هم بزاری و بشه اول رمضان بیا تموم دعاهاتو توی یه برگه کاغذ بنویس تا یادت نره بعدشم توی این چند روز باقی مونده با خودموت عهد ببندیم که یه ذره از کارهای بدمون رو البته سوء تفاهم پیش نیاد منطورم خودمم کنار بزاریم تا وقتی وارد ماه رمضان شدیم پاک پاک باشیم پس از همین حالا شروع کنیم نظرت چیه؟
« امشب حاجاتت را روی بال فرشته ها بزار و تا رسیدنشان، به آسمان نگاه کن هر وقت صدای اجابت را شنیدی ما را هم دعا کن.»